ورسنگ . [ وَ س َ ] (ص ) عجیب . (برهان ) (ناظم الاطباء). غریب . (ناظم الاطباء). || معتبر. (برهان ) (ناظم الاطباء). صاحب اعتبار. || خوش نما. || قابل ملاحظه . (ناظم الاطباء). || (اِ) اعتبار یعنی از هر نوع چیزی در نظر خوش نماید و آن در آدمی از تنگی حوصله و تنگ چشمی به هم میرسد. عزت و حرمت و آبرو و توقیر و احترام . (ناظم الاطباء). || پاسنگ ترازو. (برهان ) (ناظم الاطباء). پاره سنگ .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.