وذم . [ وَ ذَ ] (ع مص ) بریده شدن دوال دلو. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دوال دلو بریده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) افزونی . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). زیاده . (از اقرب الموارد). || (اِ) نره مع هردو خصیه . (منتهی الارب ). نره با هر دو خایه . (ناظم الاطباء). || آزخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آزخ و ثؤلول . (ناظم الاطباء). || گوشت وآزخ زهدان ناقه که از ولادت بازدارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). آزخهای زهدان ماده شتر که از آبستنی آن را بازدارد. (ناظم الاطباء). || دوالهای گوشه ٔ دلو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دوال گوشه ٔ دلو. (مهذب الاسماء). دوالهای گوشه ٔ دول . (ناظم الاطباء). || چوب چنبر دلو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، اوذام . (مهذب الاسماء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.