وذر. [ وَ ] (ع مص ) بریدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). قطع کردن . (از اقرب الموارد). || نشتر فروبردن به جراحت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بریدن تلاق زن : وذر الوذرة؛ برید تلاق زن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || گذاشتن و ترک کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) ج ِ وذرة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وذرة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.