ودود. [ وَ ] (ع ص ) دوست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محب یا محبوب . (اقرب الموارد). دوستدار مطیعان . دوستدار. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). || بسیارمحبت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کثیرالحب ؛ بسیاردوستی . (اقرب الموارد). بسیار بامحبت . (ناظم الاطباء). ج ، وُدَداء. (منتهی الارب ). مذکر و مؤنث در آن یکسان است ، زیرا وصف است که برای مبالغه آید. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). فعول به معنی فاعل است . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.