واقی . (ع ص ) نگاه دارنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). حافظ. صائن . نگهبان . || حامی . (غیاث اللغات ). || دافع. (از اقرب الموارد). مانع. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). مالهم من اﷲ من واق ؛ ای دافع. (اقرب الموارد). || سرج واق ؛ زینی که پشت ریش نکند ستور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زینی که پشت ستور را ریش نکند.(ناظم الاطباء). || فرس واق ، اسپ سم بر جایگاه نهنده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). اسبی که از درد سم راه نرود و سم از جای بلند نکند. (ناظم الاطباء). || (اِ) غراب . صُرَد. (از اقرب الموارد) (المنجد). نام مرغی که صرد نیز گویند. (ناظم الاطباء). ورکاء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و یاء آخر آن را حذف کنند و واق [ ق ِ ] گویند، و آن را بدین نام بمناسبت صدایش نامیده اند. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.