واغوثاه . [ غ َ ] (ع صوت مرکب ) (مرکب از «وا»ی ندبه + منادای مندوب ) فریاد. داد. فغان . به فریادم برس . الغیاث :
کوه ببسود زخم تیرش گفت
صاعقه ست این نه تیر واغوثاه .
فاعبد الرب فی الصلوة ترا
ور نباشی چنین تو واغوثاه .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واغوثاه . [ غ َ ] (ع صوت مرکب ) (مرکب از «وا»ی ندبه + منادای مندوب ) فریاد. داد. فغان . به فریادم برس . الغیاث :
کوه ببسود زخم تیرش گفت
صاعقه ست این نه تیر واغوثاه .