وازغ . [ زَ ] (اِ) شاخه های بریده شده از خرمابن . (ناظم الاطباء). آنچه از درخت خرما ببرند. (برهان ). واژغ . داربست و چفته . (ناظم الاطباء). مصحف واژغ و وارغ است . رجوع بدان کلمه شود. || نانی که از پوست لیفی خرمابن میسازند.(ناظم الاطباء) (اشتنگاس ). در مآخذ دیگر دیده نشد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.