واخیدن . [ دَ ] (مص ) از هم جدا کردن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). || جدائی نمودن . (برهان ) (ناظم الاطباء). || پشم و پنبه برزده از هم جدا کردن . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). پنبه زدن و پاک کردن آن . (ناظم الاطباء). حلاجی کردن . (آنندراج ). انتقاش . نقش . زدن . فلخیدن . فلخمیدن . (یادداشتهای مؤلف ): تنفیش ،واخیدن پشم و پنبه و موی . (منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ). تسبیح ، واخیدن پشم و پنبه یعنی پیچیدن از بهر تافتن و ریسیدن . (مجمل اللغة). || بُراق شدن . (از یادداشتهای مؤلف ). || جستن مرغ به منقار پرهای خود را. (از یادداشت مؤلف ). واخیدن مرغ پر و موی خود را. (از یادداشت مؤلف ). || واخیدن موی را، خوار کردن . (از یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.