هیقم . [ هََ ق َ ] (ع اِ) آواز موج دریا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگ دریا. (مهذب الاسماء). || دریای فراخ دورتک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دریای پهناور. (اقرب الموارد). || آواز فروبردن لقمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شترمرغ دراز. (منتهی الارب ). گویند هیق است و آخر کلمه میم زاید است . (از اقرب الموارد). رجوع به هیق شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.