هیج . [ هََ ] (ع ص ) (یوم ...) روز باد یا ابر یا باران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || روز کشش و کارزار. (منتهی الارب ). جنگ و این به نام مصدر نامیده شده است . (اقرب الموارد). || (اِ) غبار. (غیاث اللغات ) (نصاب ). و هیج به معنی گرد و غبار ظاهراً درست نیست . (یادداشت مرحوم دهخدا). || (مص ) برانگیختن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). || برانگیخته شدن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). || تشنه شدن شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || جوش زدن خون و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || زرد و خشک گردیدن گیاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || به خشم شدن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.