هیاج . (ع مص ) خشک شدن نبات . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (اقرب الموارد). زرد و خشک گردیدن گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || انگیخته شدن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || انگیخته شدن جنگ . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || برانگیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). لازم و متعدی استعمال میشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کارزار و کُشش کردن . (منتهی الارب ). || مضطرب شدن و به حرکت درآمدن دریا. (از اقرب الموارد). || جوش زدن خون و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نشأه شدن شتران . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). مست شدن شتران . || به خشم شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خشم گرفتن . || حرکت دادن شتران را به شب بسوی آب و علف . || شجاع شدن و حمله ور گردیدن . (از اقرب الموارد).
- یوم هیاج ؛ روز جنگ .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.