هون . [ هََ ] (ع اِ) روش و گرانباری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: اًمْش ِ علی هونک ؛ به روش و وقار خویش رو. || (ص ) مرد خرد و حقیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || (مص ) آسان گشتن . || سبک گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خوار گردیدن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) سکینه و وقار. (اقرب الموارد). || بردباری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (اقرب الموارد). || آرامش . (منتهی الارب ). آهستگی . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.