هولناک . [ هََ/ هُو ] (ص مرکب ) (از: هول عربی + ناک فارسی ) مهیب .ترسناک . (یادداشت مرحوم دهخدا). چیزی که از دیدن آن هیبت و ترس در دل پدید آید. (آنندراج ) :
یکی باد برخاست بس هولناک
دل جنگیان شد از آن پر ز باک .
جایی و چه جای از این مغاکی
ماننده ٔ گور هولناکی .
چو گردن کشید آتش هولناک
به بیچارگی تن بینداخت خاک .
یکی آتشین وادی هولناک
که از هول او دیو گشتی هلاک .