هوس . [ هََ ] (ع مص ) نوعی از رفتار که بر زمین تکیه کنان روند. (منتهی الارب ). || نرم راندن . (تاج المصادر). || کوفتن . (منتهی الارب ) (دهار) (از اقرب الموارد). || شکستن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || به شب گشتن . (منتهی الارب ). به شب گردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || نیک خوردن . (تاج المصادر) (از اقرب الموارد). || سخت خوردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تباهی کردن گرگ در گله . (از اقرب الموارد). || گرد گردیدن . (منتهی الارب ). در گرد چیزی گردیدن . (از اقرب الموارد). || رفتن بر زمین به اعتمادی سخت . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.