هندوستان .[ هَِ ] (اِخ ) هند. هندستان . کشور هند :
خورد خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
پیل آمد از هندوستان ، آورده طوطی بیکران
اینک به صحرا بی نشان طوطی است مانا ریخته .
از نظاره موی را جانی که هر مویی مرا
طوطی گویاست کز هندوستان آورده ام .
مدتی از نیل خم آسمان
نیل گری کرد به هندوستان .
آن شنیدستی که در هندوستان
دید دانایی گروهی دوستان .
رجوع به هند شود.