هلل . [ هَُ ل ُ ] (اِ) حضض است که دوایی باشد به جهت جمیع ورم ها و بستن خون ، وآن مکی و هندی هر دو باشد. بهترین آن مکی است و آن را از عصاره ٔ مغیلان میسازند، و نوعی هم هست شیرازی که آن را از عصاره ٔ برگ سگ انگور میسازند و شیرازیان آن را هلل مشکک خوانند و هندی را از عصاره ٔ فیل زهره به عمل می آورند، و به این معنی به جای لام آخر، کاف هم به نظر آمده است . (برهان ). هلک . رجوع به هلک شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.