هروانگه .[ هََرْ ن َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) از هروانه + گه که پساوند مکان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بیمارستان . (برهان ). اگر این کلمه مرکب از هروان یا هروانه و «گه »باشد آن وقت بایستی جزء اول بیمار یا پادافراه و کیفر معنی بدهد. در فرهنگ اسدی هروانه به معنی بیمارستان و جای پادافراه است . فردوسی گفته است :
بفرمود کاین را به هروانگه
برید و همانجا کنیدش تبه .
ولی لغت اصلی هروانه است و مثل اینکه «گه » زاید و بی معنی است . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هروانه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.