هجیج . [ هََ ] (ع مص ) شکستن خانه را و ویران کردن . (منتهی الارب ). ویران کردن خانه . (اقرب الموارد). || به مغاک فروشدن چشم کسی . || برآمدن بانگ آتش . || (اِ) بانگ آتش . (اقرب الموارد). || وادی مغاک . (منتهی الارب ). وادی عمیق . (اقرب الموارد). || زمین دراز که بر شتاب آرد رونده را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خطی که بر زمین کشند بطریق فال کهانت . ج ، هُجّان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.