هجر. [ هََ ج َ ] (اِخ ) نام شهرهایی است که مرکز آن صفاست و بین آن و یمامة ده روزراه و فاصله ٔ آن از بصره پانزده روز راه با شتر است . (از معجم البلدان ). با الف و لام ، موضع دیگری است که در روزگار پیغمبر گشوده شد و گفته شده است که در سال 8 یا 10 هجرت بر دست علأبن الحضرمی فتح گردید. (معجم البلدان ). در حضرموت دو قصبه بدین اسم موجود بوده . (از قاموس الاعلام ترکی ). نام یک حصه از روستای مازن . (منتهی الارب ) (قاموس ). دژی است از مخلاق مازن . (معجم البلدان ). صاحب تاج العروس در شرح کلمه ٔ «حصة» گوید: در تمام نسخ قاموس «حصة» است ولی صحیح آن چنانکه در معجم البلدان آمده «حصنة» میباشد. ابن الحائک گوید: هجر قریه ٔ صمد و جازان است . (از معجم البلدان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.