هبیرة.[ هَُ ب َ رَ ] (اِخ ) ابن [ عبداﷲبن ] عبد مناف عرین تمیمی یربوعی عرینی . شاعر دوره ٔ جاهلیت و از سواران و رؤسای بنی تمیم بود به وی فارس العرادة گفته میشد و «عرادة» نام اسب او است و نیز به اسم «الکَلحَبَة»شهرت داشت . (کلحبة: بانگ آتش و لهیب آن است ) در اسم پدرش اختلاف است . بعضی عبدمناف و برخی عبداﷲبن عبدمناف گفته اند. و نیز در نسبتش ، برخی به ضم عین و فتح راء منسوب به «عرینة» از قضاعة یا از بحیلة آورده اند و برخی دیگر آن را به فتح عین و کسر راء که نسبت است به «عرین » از بنی یربوع ، از تمیم ذکر کرده اند. وی بنی جشم بن بکر تغلبی را بر ضد بنی «بلی » قضاعی برانگیخت .بنی جشم اموال بنی «بلی » را گرفته سپس کلحبة و پسرش با بنی جشم جنگ کردند و اموال قضاعیان را بدانها برگرداندند. از اشعار اوست که در ابتدای قصیده ای گوید:
امرتهم امری بمنعرج اللوی
و لا رأی للمعصی الا مضیعا
فقلت لکاس : الجمیها، فانما
حللت الکثیب ، من زرود، لافزعا.
هبیرة به دست پسرش مجروح شد و بر اثر آن درگذشت . (ازالاعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 65).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.