نیسب . [ ن َ س َ ] (ع اِ) راه راست . (مهذب الاسماء). راه راست و روشن . (از منتهی الارب ). طریق واضح مستقیم . (اقرب الموارد) (از متن اللغة). نیسبان . (منتهی الارب ) (متن اللغة) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نشان راه . (منتهی الارب ). ما وجد من اثر الطریق . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || راه مور . (منتهی الارب ). راه مستدق چون راه مار و مور. (از متن اللغة). راه مور به هم آمیخته . (مهذب الاسماء). || صف مورچه و مور که در پی یکدیگر آیند. (منتهی الارب ). مورچگان چون یکی از پی دیگری به راه افتند. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.