نگل .[ ن َ ] (ص ، اِ) آنکه خطش تمام ندمیده باشد، یعنی پسری که مزلف شده باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). پسر ساده ٔ خوش روی . امرد. (فرهنگ خطی ). جوانی که خطش آغاز به دمیدن کرده باشد. (ناظم الاطباء). مصحف تگل است . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به تگل و نکل و لغت فرس اسدی ص 321 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.