نکه . [ ن َک ْه ْ ] (ع مص ) دم برزدن بر بینی . هه کردن بر بینی دیگری تا بوی دهان معلوم کند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || شمیدن بوی دهان را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بوییدن بوی دهان کسی را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (به صیغه ٔ مجهول ) برگردیدن بوی دهان کسی از تخمه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || سخت گردیدن گرمی آفتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.