نوه . [ ن َوْه ْ ] (ع مص ) بلند گردیدن نبات و جز آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). بزرگ شدن نبات . (تاج المصادر بیهقی ). مرتفع وبلند گردیدن . نَیْه ْ. (از متن اللغة). || سر برداشته بانگ کردن خزنده . (آنندراج ). سر برداشتن پس بانگ کردن خزنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فربه و بالیده گردانیدن گیاه ستور را . (از منتهی الارب ). || بازایستان از چیزی . (منتهی الارب ). بازماندن و انکار کردن و گذاشتن نفس از چیزی . (از منتهی الارب ). || قوی گردیدن .(از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). قوی شدن تن . (تاج المصادر بیهقی ). || بزرگوار شدن . (از تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || بلند کردن ذکر چیزی را و بزرگ کردن آن را. (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). از نَیْه ْ. (متن اللغة). رجوع به تنویه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.