نورسید. [ ن َ / نُو رَ ] (ن مف مرکب ) نورسیده . نوشکفته . تازه دمیده . نورس :
که آن ناشکفته گل نورسید
همی گشت بر باد چون شنبلید.
|| نوجوان . جوان تازه سال . ناپخته و نامجرب . نورسیده :
ز کردار این کودک نورسید
ندانم که از غم چه خواهم کشید.
در تمام معانی رجوع به نورسیده شود.