نوبخت . [ ن َ ب َ ] (اِخ ) نام منجم معروف ایرانی است که در قرن دوم هجری می زیسته است و گویند نسبت خود را به گیو پسر گودرز پهلوان ایرانی می رسانده و نوبختیان یا آل نوبخت از احفاد ویند. وی در دربار منصور خلیفه ٔ عباسی که به علم نجوم اعتقادی داشت منزلت یافت و از اعاظم درباریان او گشت و منصور به سال 144 هَ . ق . مطابق ساعت سعدی که نوبخت استخراج کرده بود به بنای شهر بغداد همت گماشت . نوبخت تا پایان عمرنزد منصور معزز و مقرب زیست و چون پیر و فرسوده گشت ، خلیفه فرزند او خرشادماه را به منجمی دربار منصوب و به لقب ابوسهل ملقب کرد. رجوع به ریحانة الادب ج 4 ص 239 و نیز رجوع به آل نوبخت و خاندان نوبختی شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.