نقابة. [ ن ِ ب َ ] (ع اِمص ) مهتری . نقیبی . (ناظم الاطباء). رجوع به نقابت و نَقابَة شود. || (مص ) نقیبی کردن بر قوم . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). نقیبی و مهتری کردن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سالار شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). || رفتن . (از منتهی الارب ). رفتن در زمین . (آنندراج ). || بحث کردن از اخبار و کاویدن یا خبر دادن . || درپی کردن : نقب الخف ؛ درپی کرد آن را. (منتهی الارب ). || خواری و بدبختی رسیدن کسی را . (از منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.