نقا. [ ن َ ] (ع اِ) ریگ توده ، یا ریگ توده ٔ پست محدب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تثنیه ٔ آن ، نقوان و نقیان . ج ، انقاء، نقی .
- بنات النقا و شحمةالنقا ؛ کرمی است که در ریگ باشد. (از منتهی الارب ).
|| استخوان بازو و یا هر استخوان با مغز. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نقو. (اقرب الموارد). ج ، انقاء.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.