نفل . [ ن َ ] (ع اِ) عطیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || غنیمت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (دهار). || ادای آنچه واجب نیست . (از اقرب الموارد). || عبادتی که واجب نبود.(منتهی الارب ). زیاده بر واجب . (از متن اللغة). عبادتی که بر بنده واجب باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). طاعت که نه فریضه بود نه سنت . (مهذب الاسماء). عبادتی که زائد بر فرایض و واجبات کنند. (از تعریفات ) (از اقرب الموارد). مندوب . مستحب . التطوع النفاق . (از تعریفات ). نافلة. رجوع به نافلة شود. || سرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). برد. (متن اللغة). || (مص ) غنیمت دادن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || عطیه دادن . || سوگند خوردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.