نفس کردن . [ ن َ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هو کردن . هو کشیدن . دم همت گماشتن . همت کردن پیر و مرشد و یا درویش در برآمدن حاجتی . (یادداشت مؤلف ). هو کردن و همت گماشتن پیری و مرشدی از اولیأاﷲ در کاری . رجوع به نفس شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.