نغیق . [ ن َ ] (ع اِ) بانگ کلاغ .(مهذب الاسماء). نغیق الغراب ؛ بانگ زاغ . (منتهی الارب )(از المنجد) (ناظم الاطباء). || (ص ) ناقه ای که مرّةً بعد اخری بانگ کند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). ماده شتری که پی هم بانگ کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : ناقة نغیق . (اقرب الموارد).نغیقة. نغوق . (متن اللغة). || (مص ) بانگ کردن غراب . (از منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). نغاق . (اقرب الموارد) (المنجد). قیل : نغق فی الخیر و نعب فی الشر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.