نعیب . [ ن َ ] (ع اِ) آواز زاغ . (غیاث اللغات ). بانگ زاغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (دهار). بانگ کلاغ . (مهذب الاسماء) (زمخشری ). غارغار. آواز کلاغ چون گردن بکشد، خلاف نعیق . (یادداشت مؤلف ) : و مبادا کی اسماع ما نعیب غراب فراق استماع کند. (سندبادنامه ص 40). || (مص ) بانگ کردن کلاغ . (تاج المصادر بیهقی ). نَعب . نعاب . نعبان . تَنعاب . (اقرب الموارد) (متن اللغة). رجوع به نَعب شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.