نعماء. [ ن َ ] (ع اِ) نعمت ها . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). رجوع به نَعما شود. || آسایش . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). نعمت . (از غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). شادمانی . (منتهی الارب ). نُعمی ̍. نعیم . (از متن اللغة). نعمة. نعیم . ناز و آسایش . (مهذب الاسماء). ج ،اَنعم . || دسترس نیکو. (منتهی الارب ). الید البیضاء الصالحة. (اقرب الموارد) (المنجد). || نیکو که کرده شود در حق کسی . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.