نظام الدین جامی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) ابوالمعالی . از دبیران و شاعران اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم است ، عوفی آرد: «در آن وقت که داعی در نیشابور بود او در مدرسه ٔ اینانج تعلم می کرد و به جمال فضل آراسته بود بعد از آن به حضرت خوارزم رفت و شنیدم که کار او بالا گرفت و دیوان انشا به اسم او نامزد شد و منصب او عالی گشت » به تازی و پارسی اشعار دارد وی تا سال 617 در حیات بوده است . او راست :
دی دلبرم رسید چو زد آفتاب تیغ
با روی همچو آتش و در کف چو آب تیغ
پیکان تیر غمزه چنان تیز کرده بود
کز شرم می کشید سر اندر نقاب تیغ
گفتم که بوسه ای بده ای بت بغمزه گفت
هست این سؤال را که تو کردی جواب تیغ
(از لباب الالباب چ نفیسی ص 131 و 594) (مجمعالفصحا چ مصفا ج 3 ص 1409). و نیز رجوع به هفت اقلیم (اقلیم چهارم ) شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.