نضو. [ ن ِض ْوْ ] (ع ص ، اِ) آهن لگام . (آنندراج ) (منتهی الارب ). آهن لگام و دهنه . (ناظم الاطباء). آهن لگام ، بدون دوال . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (ازمتن اللغة). || لاغر از شتر و جز آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ستور لاغر. (یادداشت مؤلف ). حیوان لاغر، که گوئی از گوشت برهنه کرده شده است . (از المنجد). آن اشتر که از بسیاری رفتن لاغر شده باشد. (از متن اللغة) (مهذب الاسماء). اشتر لاغرشده از رنج سفر. (دهار). ج ، انضاء، تأنیث آن نضوة است . (آنندراج ) (المنجد). || جامه ٔ کهنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). جامه ٔ فرسوده .(از المنجد). ج ، انضاء. || تیر قمار تنک سبک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تیر قمار تنک . (ناظم الاطباء). قدح دقیق . (از متن اللغة). قدح رقیق . تیر قمار نازک . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تیر تباه شده از کثرت رمی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تیری که از بسیاری انداختن تباه شده باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || نضوالسهم ؛ تنه ٔ تیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). یعنی از پیکان تا پیه . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.