نصرة.[ ن ُ رَ ] (ع اِمص ) یاری کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). یاری دادن . (آنندراج ). یاری گری . (ناظم الاطباء). نصر. (المنجد). رجوع به نصرت شود. || خوبی با دیگری . (منتهی الارب ). || حسن المعونة. (متن اللغة) (از اقرب الموارد) (المنجد). || (اِ) باران تام و کامل . (از متن اللغة) (المنجد). رجوع به نَصرَة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.