نشتن . [ ن ِ ت َ ] (مص ) گیلکی : نیشتن ، در اراک (سلطان آباد): نشتن به معنی نشستن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مخفف نشستن . (برهان قاطع) (آنندراج ). || ماندن . اقامت کردن . (از ناظم الاطباء).
- نشتن چون خاک ؛ کنایه از نشستن با کمال حلم و آرام و همواری باشد و کنایه از خوار و زار و سرافکنده نشستن هم هست . (از برهان قاطع) (آنندراج )
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.