نشبة. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) آویزش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) مردی که به کاری آویزد و رها نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نُشَبَة. (المنجد). گویند: کنت نشبة فصرت عقبه ؛ ای کنت اذا نشبت و علقت بانسان لقی منّی شراً فقد اعقبت الیوم و رجعت . (منتهی الارب )؛ بودم من که چون درمی آویختم به کسی از من به وی بدی می رسید و امروز برگشتم از آن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) گرگ . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اسم است گرگ را . (از معجم متن اللغة) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || (مص ) نشب . (منتهی الارب ) (المنجد) (اقرب الموارد). رجوع به نشب شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.