نسپاسی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) ناسپاسی . ناشکری . کافرنعمتی . کفران . ناسپاس بودن :
نشانه ی ْ بندگی شکر است هرگز مردم دانا
ز نسپاسی ز حد بندگی اندر نیاجارد.
- نسپاسی کردن ؛ ناشکری کردن :
نباید کرد نسپاسی بدین سان
کز او در کار خود گردی پشیمان .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسپاسی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) ناسپاسی . ناشکری . کافرنعمتی . کفران . ناسپاس بودن :
نشانه ی ْ بندگی شکر است هرگز مردم دانا
ز نسپاسی ز حد بندگی اندر نیاجارد.