نسع. [ ن ِ ] (ع اِ) نوار و تنگ ستور که از دوال پهن بافند بر شکل شراک کفش . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). نوار ادیمین و دوال تافته . (از مهذب الاسماء). نوار. (دهار). دوال یا ریسمان پهن طویلی که بدان بارها را [ بر پشت ستور ] بندند. (از المنجد) (از اقرب الموارد). نسعة، پاره ای ازآن . (منتهی الارب ) (از المنجد). ج ، اَنساع ، نُسوع ، نِسَع، نُسْع. || مفصل میان کف و ساعد. (ازالمنجد) (از اقرب الموارد). بند میان کف و رش دست . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نام باد شمال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). اسم عَلَم است برای باد شمال . (از معجم متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.