نسابة. [ ن َس ْ سا ب َ ](ع ص ، اِ) نَسّاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مرد نیک دانا به انساب . (از منتهی الارب ). نسب شناس و ماهر در معرفت انساب . (از سمعانی ). تاء آخر آن علامت مبالغه است در مدح مانند علامة. (منتهی الارب ). مرد نسب دان . (یادداشت مؤلف ) : نسب افریدون بدین نسابت کی یاد کرده آمد بیشترین نسابة و اصحاب تواریخ درنیافته اند. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 11).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.