ندو. [ ن َدْوْ ] (ع مص ) گرد آمدن و حاضر گشتن در انجمن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اجتماع کردن . (اقرب الموارد). در انجمن حاضر آمدن . (از اقرب الموارد) (المنجد). با انجمن آمدن . (زوزنی ). به انجمن رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || حاضر آوردن مردم را . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرد کردن . (زوزنی ). حاضر کردن مردم را در انجمن . (ناظم الاطباء). جمع کردن قوم را در انجمن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). گرد کردن قومی را در انجمن . (تاج المصادر بیهقی ). || کشش کردن ناقه در نسب به اصل خود. || از چراگاه ترش به چراگاه شیرین آمدن شتران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || پراکنده شدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (از المنجد). متفرق و پراکنده شدن چیزی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جوانمردی کردن و دادن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جود نمودن . (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). جوانمردی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || به یک سو شدن و گوشه گرفتن . (از المنجد). || چرا کردن ستور میان نهل و علل یعنی میان دو نوبت آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). چرا کردن شتر میان نهل و علل . (تاج المصادر بیهقی ). چریدن شتر میان آب خوردن اول و دوم . (فرهنگ خطی ). || افزودن و فراخ شدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.