ندء. [ ن َدْءْ ] (ع مص ) ناپسند داشتن چیزی را. و صواب آن بَذْء است . (منتهی الارب ). رجوع به بَذْء شود. || بر آتش انداختن گوشت را یا فروپوشیدن گوشت را در آتش . (منتهی الارب ). در آتش انداختن یا در زیر آتش کردن گوشت را. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گوشت بر آتش افکندن . (صراح ). || کوماج نهادن در ریگ و خاکستر. (منتهی الارب ) (صراح ). || نَدَاءَ المَلّةَ؛ عملها. (اقرب الموارد). گودال ساختن در خاکستر گرم جهت پختن . (از ناظم الاطباء). || برآمدن . آشکار شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ترسانیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بر زمین زدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.