نثری گیلانی . [ ن َ ی ِ گی ] (اِخ ) (مولانا) از شاعران قرن دهم هجری است ، به روایت صادقی کتابدار مؤلف مجمع الخواص «سخنان ملحدانه از وی سر میزد، گویا از شآمت بداعتقادیش بوده که به دست مختار سلطان شرف الدین نابود گردید». او راست :
همه شب رهزن خواب دوجهانم که به خواب
نرود طفل خیال تو در آغوش کسی .
فتنه هر جا هست گاهی چشم بر هم می نهد
فتنه ٔ چشم تو را نازم که هیچش خواب نیست .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.