نتوق . [ ن ُ ] (ع مص ) فربه و پرگوشت گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). فربه شدن ، چنانکه پوستش پر از گوشت و چربی شود. (از معجم متن اللغة). || به زحمت انداختن چاروا سوار خود را. (از اقرب الموارد). رجوع به نَتْق شود. || فراوان بچه شدن زن و ناقه . (از معجم متن اللغة). بسیارکودک شدن زن . (تاج المصادر بیهقی ). || باردار شدن . (از معجم متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.