نب . [ ن َب ب ] (ع مص ) بانگ کردن تکه وقت هیجان و دویدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). صیحه زدن در هیجان . (از اقرب الموارد) (از المنجد): نب التیس نُباباً؛ بانگ کرد وقت هیجان و دوید. (منتهی الارب ). صاح عند الهیاج و السفاد؛ طلب النکاح . (معجم متن اللغة). بانگ کردن تکه در هنگام مستی از شهوت و دویدن . (ناظم الاطباء). نبیب . نباب . (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || بزرگ منشی کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بزرگ منشی کردن و تکبر نمودن . (از ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.