ناکف . [ ک ِ ] (ع ص ) ننگ دارنده ٔ از کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه سرپیچی و امتناع میکند از کاری . (از المنجد). آنکه بواسطه ٔ شرم و حیا از کاری ابا می کند و امتناع می نماید. (ناظم الاطباء). مستنکف . آبی . ممتنع. نه گوینده . سرباززننده . (یادداشت مؤلف ). || آنکه ترس از کاری دارد. || آنکه اهانت میکند. (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.