ناکدخدا. [ ک َ خ ُ ] (ص مرکب ) مرد زن نگرفته و زناشوئی نکرده . عزب . (ناظم الاطباء). مقابل کدخدا. رجوع به کدخدا شود. || زن شوهرناکرده . (ناظم الاطباء). توسعاً، زن بی شوی . زن شوی ناگرفته . (یادداشت مؤلف ). دختر به خانه مانده . مؤلف منتهی الارب آرد: تحدبت المراءة؛ ناکدخدا ماند زن . || زن بیوه . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.