ناکاسته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) کاسته نشده . کم نشده . (ناظم الاطباء). مقابل کاسته . رجوع به کاسته شود.
- ماه ناکاسته ؛ بدر. ماه تمام . (ناظم الاطباء) :
یکی نامه درخواست آراسته
فروزان تر از ماه ناکاسته .
به شب ماه ناکاسته چون بود؟
چنان بود اگر مه به افزون بود.
مجلس خلوت نگر آراسته
روشن و خوش چون مه ناکاسته .