ناهب .[ هَِ ] (ع ص ) غنیمت گیرنده . غارت کننده . (آنندراج ). نهب کننده . غنیمت گیرنده . (فرهنگ نظام ). گیرنده . به زور گیرنده . غارت کننده . (ناظم الاطباء). چپوچی . غارت گر.اسم فاعل از نهب است . رجوع به نهب شود :
جماش بدان دو چشم عیار
قلاش بدان دو زلف ناهب .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.